رسالت های شناختی واعتقادی زن منتظردرعرصه فردی
بخشي از رسالت هاي شناختي زن منتظر، مربوط به آن معارف و بينش هايي استكه هر فرد مسلمان و شيعه معتقد به ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بايد با آن آشنا باشد.
اين معارف را مي توان مبناي نظام فكري هر زن منتظر دانست و بدون شناخت آنها، سخن از رسالت هاي زن منتظر به عنوان عضو موثري از خانواده و اجتماع، گزاف و بي جا خواهد بود.
بدون شناخت از روي اعتقاد وايمان راسخ نسبت به ذات الهي و صفات او، هدفمندي خلقت و تمامي اجزاي هستي، جايگاه انسان به عنوان خليفه الله، جامعيت دين و برنامه عمل و نيز موانع و دشمنان فراروي انسان،نمي توان گام در مسير شناخت ساير رسالت هاي شناختي و رفتاري يك زن منتظر گذارد.
در بدو امر، بسياري از اين رسالت ها، ساده و سهل مي نمايد وليكن بسياري از مشكلات انسان در ضعف بندگي الهي و تسليم درمقابل ولايت شيطان، ناشي از ضعف در شناخت اين مولفه ها مي باشد.
البته شناخت صحيح، دقيق و جامع اين بخش از رسالت ها، بر عهده كتب اعتقادي و كلامي مي باشد وليكن در اين مجال، به آنچه شناختش ضروري است، اشاره كوتاهي مي گردد.
قرآن كريم براي خروج انسان از عادات روزمره، انسان را به تدبر در آسمانها و زمين فرا مي خواند.
راز آن چيست؟
انسان هايي كه از نجوم و رخدادهاي فلكي آگاهند، بيش از ديگران، اهميت اين سفارش قرآن كريم را در مي يابند. آدمي اگر بداند كه خورشيد، يك ميليون و پانصد هزار برابر! بزرگتر از كره زميني است كه وسعت آن، به سختي درتصور فرد مي گنجد، چه احساسي مي يابد؟
انسان اهل فكر و تامل ، اگر بداند كهكشان راه شيري، داراي چهارصد هزار ستاره مي باشد،
چه حالي پيدا مي كند؟
سرعت 150 كيلومتر در ساعت كهكشان راه شيري،فاصله 4 سال نوري نزديكترين ستاره به خورشيد و يا فاصله دو ميليون سال نوري نزديكترين كهكشان با ما، مطالبي است كه تصور آن، يك پيام كليدي دارد:
عظمت غيرقابل تصور عالم هستي و خالق آن؛علت فراخوان قرآن به تدبردرآسمانها و زمين بي ارتباط با اين عظمت و شكوه هستي نمي باشد.زيرا تلقي انسان از هستي، درنوع نگرش به خود، خالق و عالم خلقت تاثير شگرفي مي گذارد.قطعا خداي حاضر در زندگي روزمره كه بارها نام او را در چيزهاي بي ارزش مورد قسم قرار مي دهيم،با خداي حاكم بر كاينات و عظمت هستي متفاوت است.اگر اين قدرت عظمت درك شود، ديگر انسان خود را محتاج بشر و ماديات نمي بيند و زيورآلات دنيا، تمام همت و تلاش او را به خود معطوف نمي كند.
توحيد واقعي كه يك زن منتظر به دنبال آن است، معنايي جز درك عظمت خداوند و پرستش او در تمام ابعاد زندگي وخود را در همه جنبه ها، محتاج او دانستن، ندارد. اين چنين مي شود كه ذكر خدا، برتر از هر ذكر ديگر، در زندگي انسان جريان مي يابد.
به خاطر اهميت اين درك از هستي و عظمت خالق هستي است كه حضرت آيت الله بهجت رحمه الله به عنوان يك سالك الي الله مي فرمايد:
« بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست،
احتياج به هيچ وعظي ندارد؛ مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند»1
يك زن منتظر مي بايست هماهنگ باتمام اجزاي عالم، در حركت خويش به سمت پروردگار، به شناخت صحيح و جامعي از صفات الهي دست يابد تا درحركت خويش، كمالات و مطلوبيت ها را به اشتباه در امور ديگر جستجو نكند.
استمرار بر ذكر هزار اسم و كمال الهي در دعاي جوشن كبير و تفكر در مضامين آن،اين امكان را به زن منتظر مي دهد كه به حركت خويش در جهت الهي، سرعت و شتاب بيشتري ببخشد.
فراواني اسماء الهي در متون ديني، تذكردهنده به اين مطلب است كه هر صفت و نام، پاسخ به يك نياز انسان است و لذا خداوند حضور فعال و پرثمر در زندگي انسان دارد.
مرور راه هاي عقلي و فطري شناخت خدا، صفات ذاتيه و فعليه و نيز صفات سلبيه، از جمله رسالت هاي شناختي زن منتظر است.
ممكن است اين شبهه پيش آيد كه شناخت ذات و صفات الهي و بررسي برهان هاي مربوطه، براي ما كه به اسلام ايمان آورده ايم چه ضرورتي دارد؟
در پاسخ بايد بگوييم كه اساس همه مشكلات بشر از يك سو و ما به عنوان كساني كه قرار است مومنين آخرالزمان باشيم از سوي ديگر، به عدم شناخت عظمت و قدرت لايزال الهي باز مي گردد.
خدا را به ظاهر پذيرفته ايم ولي در عمل و رفتار خويش، ديگران را شريك او قرار مي دهيم .
اگر به عنوان كسي كه مي خواهد منجي بشريت را ياري كند، سنت هاي الهي را به درستي بشناسيم، گام هاي خويش درمسير انتظار را با سهولت بيشتري بر مي داريم.
سنت غلبه مومنان بر كفار ولو با تعداد و امكانات كمتر 2
و برتري اسلام بر ساير اديان3،
سنت روزي رساندن به متقين از طرق غيرقابل پيش بيني 4
و يا توصيه آموزه هاي ديني به انفاق و يا دعوت از ميهمان و بخشش از اموال در زمان هاي فقر و ناداري، و…
اين كمك را مي نمايد كه برعكس بشر غربي كه خدا را از معادلات خويش خارج كرده و به صرف اسباب و علل مادي و محاسبات رياضي اكتفا كرده است،
عنصر اصلي و قدرت تاثيرگذار الهي را داخل در محاسبات خويش نماييم
و همه چيز را از ناحيه او ببينيم و از او مدد بگيريم.
عنايت الهي بر اين تعلق گرفته كه هر شي به نقطه كمال مطلوب برسد مگر اينكه بخاطر تزاحم اسباب در دنياي مادي، اين مسير با خلل روبرو شود .
مهم اين است كه بدانيم عالم بر پايه خير بنا نهاده شده و آنچه از شرور به ما مي رسد، شر نسبي است و حتما داراي خيرات مي باشد .
خداوند متعال با رحمت بي منتهاي خويش نعمات را گسترانيده است.
آيه شريفه 83 سوره اسراء اين رحمت الهي را به خوبي تصوير نموده است. 5
پروردگار رحمان و رحيم به وسيله استفاده از صيغه متكلم، اعطاي نعمت را به خود نسبت مي دهد
ولي تعبير « اذا مسه الشر: هنگامي كه بدي او را لمس مي كند»
نشان مي دهد كه خداوند به كسي شرو نقمت نمي دهد و شرور، محصول نظام تزاحم در نظام مادي و سوءرفتار آدمي است.
اينكه يك پرنده در يك زمان با مهرباني دانه دردهان جوجه هاي خود مي گذارد و لحظه اي بعد، آنان را نوك زده و از لانه به بيرون پرتاب مي كند تا پرواز را فرا بگيرند، هر دو كار مادر نسبت به فرزندانش رحمت است كه در دو چهره متفاوت بروز كرده است.
اگر اين مسئله براي زن منتظر روشن نشود كه
«عسي ان تكرهوا شييا و هو خير لكم: چه بسا چيزي را ناپسند بشماريد در حالي كه درآن خير شماست »،6
در مقابل سختي ها و مصايب ممكن است مايوس از رحمت الهي- كه بزرگترين معصيت استشده
و دچار تزلزيمان شود.
از طرف ديگر، شر و باطل قطعا نابودشدني و از بين رفتني است7.
ليكن مطابق آيه 18 سوره انبياء اين باطل خود به خود از بين رفتني نيست بلكه بايد براي از بين بردن آن اقدام و عمل صورت گيرد و اگر چنين شود، باطل امكان مقابله در مقابل حق را نخواهد داشت.
وظيفه اصلي ما كه در اين بخش مورد تاكيد قرار مي گيرد اين است كه بدون شناخت صحيح هستي و خالق آن، عبادت كه ميوه شناخت است، حاصل نمي گردد.
اگر هدف از خلقت جن وانس، و ساير اجزاي عالم هستي عبادت پروردگار است،
« و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون »،8
اين عبادت با عباداتي كه بدون حضور قلب و از سر رفع تكليف انجام مي دهيم، متفاوت خواهد بود.
اين عبادتي است از روي شناخت عظمت و متناسب با جايگاه خالق هستي.
پس مي بايست مدام با تامل و مرور در آيات و اسماء و صفات الهي،
آنها را ملكه ذهن خويش گردانيم.