خواهرم راهت ادامه دارد..
27 آبان 1393 توسط زهرا
«خدایا! به من شناختی عطا کن که در پرتو این شناخت، از همه وابستگیها رهیده باشم.»
«خدایا! دردها مختلف و سطح بینشها متفاوت. کارهایم نه تنها به خاطر خدا نیست، بلکه به خاطر خود نیز نیست. واقعا از گذشت عمر خود و بطالت آن افسوس میخورم.»
اینها آخرین دست نوشته های شهید فهیمه سیاری است. او طلبه مکتب توحید قم بود. گلی که در بهار رویید و با وزیدن بادهای مسموم فصل خزان به خاک نشست.
ایشان همواره در حجره جلوی در می خوابید، روزی یکی از هم اتاقی هایشان علت این کار را پرسید. فهیمه جواب داد: من این جا را بیشتر دوست دارم. شبی هم اتاقی اش به طور اتفاقی از خواب بیدار شد و دید که فهیمه مشغول خواندن نماز شب است. دانست که او عمداً محل خواب خود را طوری انتخاب کرده که مزاحم خواب دیگران نشود .
به نقل از خواهر شهید